نسیمی که به تو روز را مژده میدهد زنی است که در چشمان اش آفتاب روشنی برق میزند ویا شاید دختری است که او را با گل های قالی ایرانی زینت بسته اند خنکای خوشبوی شهریور ردی بر بستان هایش میگذارد هنگامی که میان مژگان ات میلرزد.
der himmel eine blaue weide die wolken gewoben lieder die lichtalgen in den augen dasecho der empfindungen rote knospen sind die vogel schnabel die in gesangen aufbluhen
Design By : LoxTheme.com |